ملاحظات رویکرد بی‌طرفی در تقنین مقررات مرتبط با نهاد خانواده در ایران و فرانسه

نوع مقاله : علمی - پژوهشی

نویسندگان

1 گروه حقوق، دانشگاه شهید بهشتی

2 گروه حقوق خصوصی، دانشگاه شهید بهشتی

3 گروه حقوق عمومی، دانشگاه شهید بهشتی

چکیده

نظریه بی‌طرفی در فلسفه سیاسی در دهه 1970 میلادی، با انتشار نظریه عدالت جان رالز به شکل جدی‌تر مدنظر قرار گرفت؛ اگرچه جان رالز در این کتاب، به‌صراحت اشاره‌ای به اصطلاح «بی‌طرفی» نداشته است. رویکرد بی‌طرفی دولت در نهاد خانواده، از نظریه‌پردازی جان رالز و رونالد دورکین اتخاذ شده و از پشتوانه‌ای غنی برخوردار بوده است (نظریه جان لاک، کانت و استوارت میل). مطابق رویکرد بی‌طرفی (مقابل رویکرد کمال‌گرایی)، دولت باید در قبال برداشت‌های خانواده از تحقق الگوی مطلوب مداخله، بی‌طرف بماند و نباید هیچ برداشت خاصی از خیر را بر دیگر برداشت‌ها رجحان دهد. بر همین اساس و با ملاحظه مطالب فوق، این پژوهش با هدف اینکه نهاد خانواده به عنوان نهادی خصوصی، تا چه حد تابعِ قلمرو عمومی است: نخست؛ به تبیین مفهوم، انواع، گستره و سطوح بی‌طرفی دولت در نهاد خانواده، و دوم؛ به تبیین برخی مصادیق تنظیم‌گری، با رویکرد بی‌طرف‌گرایانه، ذیل مبانی نظری تضمین حقوق و آزادی‌های نهاد خانواده (الف) و اِعمال اصل ضرر در تقنین مقررات مرتبط با نهاد خانواده (ب)، با رویکرد تطبیقی با نظام حقوقی فرانسه و روش استدلال استقرایی می‌پردازد.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Considerations on the Neutrality Approach in Family Legislation in Iran and France

نویسندگان [English]

  • MOSTAFA MOHAGHEGH DAMAD 1
  • MEHRANGIZ SHAHMORADI ZAVAREH 2
  • ASADOLLAH YAVARI 3
  • GHOLAMALI SEIFI 2
1 Professor of Law, Shahid Beheshti University.
2 Ph.D. Candidate of Private Law, Shahid Beheshti University.
3 Associate Professor of Public Law, Shahid Beheshti University.
چکیده [English]

Although John Rawls in his Theory of Justice did not explicitly talk about neut-rality, the theory of neutrality in political philosophy of the 1970s became more pr-ominent as a result of this book. The neu-trality approach of a state in the institution of family which is based on Rawls’s and Dworkin’s thoughts and is supported by Locke, Kant, and Mill’s attitudes, is the opposite of perfectionism which supports the neutrality of a state in presenting a desirable model of interference and not preferring special pattern. This com-parative survey by the aim of explaining how far a family as a private sphere is influenced by public territory, tries to determine the concept, kinds, extension, and levels of the state’s neutrality and some of the examples of the neutral regulation based on the theoretical founda-tions of the guarantee of the rights and freedoms and applying the harm principle in family legislation.

کلیدواژه‌ها [English]

  • The Desirable Model of State Intervention
  • Neutral State
  • Neutrality Approach
  • Perfectionism Approach
  • The Institution of Family

منابع

جوادی، م.، حسینی سورکی، م. (1396). جان استوارت میل و یگانه اصل محدودکننده آزادی (اصل ضرر). مجله علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم، 78، 109-130.
راسخ، م.، رفیعی، م. (1389). نسبت حکومت با زندگی مطلوب؛ نگرشی به رویکرد بی‌طرفی. فصلنامه فقه و حقوق اسلامی، ۱(۱)، 131-109.
رباط‌ جزی، م.، عباسی، م. (1398). معاینه بکارت با درخواست شخصی: دیدگاه‌ها و رویکردها. فصلنامه زنان، مامایی و نازایی ایران، 22(11)، 84-75.
رحیم خویی، ا.، رستم‌زاد، ح. (۱۳۹۶). تحلیل و نقد عملکرد دیوان اروپایی حقوق بشر در برخورد با ادعاهای نقض ماده 8 کنوانسیون اروپایی حقوق بشر. مجله حقوقی بین‌المللی، ۵۶، 289-263.
رحمت‌الهی، ح.، شیرزاد، ا. (1401). کمال گرایی و بی‌طرفی و آثار آن در ساختار قدرت و حقوق عمومی، تهران: جمع علمی و فرهنگی مجد.
روستایی، م. (1394). مقایسه تطبیقی «اصل ضرر» و «قاعده لاضرر» در توجیه مداخله کیفری. فصلنامه پژوهش‌های حقوق تطبیقی، 19(2)، 73-51.
شاهمرادی زواره، م. (1397). الگوهای حقوقی مدیریت خانواده در حقوق ایران و فرانسه، تهران: بنیاد حقوقی میزان.
شیرزاد، ا. (1399). تأملی بر مفهوم و مبانی دولت کمالگرا. فصلنامه علمی رهیافت‌های سیاسی و بین‌المللی، 11(4)، 62، 200-171.
عزیزی، ا.، میرخلیلی، م.، نجفی ابرندآبادی، ع. ح. (1401). کیفرگذاری کرامت‌مدار در مدل مردم‌سالار سیاست جنایی. پژوهش‌نامه حقوق کیفری، ۱۳(۱)، 25، 204-177.
فرجی­ها، م.، نوبهار، ر.، شاه‌بیگی، ا. (1398). از تحریم تا تجریم تجاوز جنسی در روابط میان زوجین (در پرتو نظریة تنظیم‌گری پاسخ‌گو). فصلنامه پژوهش‌نامه زنان، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۰(۳)، 71-47.
محقق داماد، م. (1393). بررسی فقهی حقوق خانواده، نکاح و انحلال آن، تهران: مرکز نشر علوم اسلامی.
مهرپور، ح. (1394). تبعیض در عرصه قانون‌گذاری در تعیین سن بلوغ و در ارتباط با منشأ تولد. فصلنامه تحقیقات حقوقی، 18(69)، 22-1.
نظری توکلی، س.، بهرامی، ل. (1400). شمول‌پذیری «قاعده نفی حرج» نسبت به حرج جنسی و تأثیر آن بر درخواست طلاق قضایی. فصلنامه خانواده‌پژوهی، 17(65)، 80-63.
نعمتی، ز.، فرجیها، م.، نوبهار، ر.، امیدی، ج. (1400). الگوهای مداخله کیفری تقنینی در قلمرو تجاوز زناشویی، مطالعه تطبیقی. فصلنامه پژوهش‌های حقوق تطبیقی، 25(1)، 141-113.
نوبهار، ر.، حسینی، ج. (1398). نقد فتوای مشهور فقهای امامیه درباره ارث کودکان متولد از رابطه نامشروع، فصلنامه علمی دیدگاه‌های حقوق قضایی، 24(88)، 184-165.