پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط تفکرات غیرمنطقی و الگوهای دلبستگی با سازگاری زناشویی انجام گرفته است. فرضیه اصلی پژوهش این است که بین تفکرات غیرمنطقی و الگوهای دلبستگی با سازگاری زناشویی ارتباط معناداری وجود دارد. 100 زوج (200 نفر) بهعنوان گروه نمونه از چهار منطقه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی شهر مشهد با روش نمونهبرداری غیراحتمالی در دسترس انتخاب شدند. کلیه شرکت-کنندگان، آزمون تفکرات غیرمنطقی (برگرفته از نظریه الیس)، پرسشنامه الگوهای دلبستگی بزرگسال (هزن و شیور) و آزمون سازگاری زناشویی (لاک و والاس) را تکمیل کردند. تحلیل نتایج نشان داد که بهجز تفکرهای «عدم کنترل هیجانات» و «کمالطلبی»، رابطه منفی معناداری بین تفکرات غیرمنطقی و سازگاری زناشویی وجود دارد. همچنین بین الگوهای دلبستگی و سازگاری زناشویی روابط معناداری بدست آمد. از یافته های بدیع این پژوهش وجود تفاوت معنادار بین برخی از انواع تفکرات غیرمنطقی در الگوهای مختلف دلبستگی زوجهاست. تفسیر و تبیین نتایج، به بررسی نقش و چگونگی تأثیر باورها، نگرشها و تفکرات در سازگاری زناشویی زوجها میپردازد و نیز تأثیر الگوهای دلبستگی در کیفیت و سطح روابط زناشویی ـ سازگارانه و ناسازگارانه ـ میپردازد.