پژوهش حاضر با هدف بررسی پیامدهای طلاق عاطفی و استراتژیهای مواجهه با آن، و به روش نظریه مبنایی انجام شده است. اطلاعات از طریق مصاحبه عمیق با بیست نفر از زنان مراجعهکننده به یکی از مراکز مشاوره تهران جمعآوری و با استفاده از کدگذاری نظری تحلیل شدهاند. زنـان در مصاحبهها پیامدهای طلاق عاطفی را مواجهه خود و فرزندان با فشارها و مشکلات روحی بیان کردهاند. آنـان استراتژیهای متفاوتـی را در مـواجهه با طلاق عاطفی دنبال کردهاند؛ استراتژیهای زنان را بر اساس هدف میتوان به سه دسته رابطهمحور، خویشتنمحور، و فرزندمحور تقسیم کرد. استراتژیهای رابطه محور در صدد اصلاح و بهبودبخشی رابطه همسری است؛ استراتژیهای خویشتنمحور در جهت بازیابی خویشتن و بهبودبخشی زندگی شخصی اتخاذ شدهاند؛ و هدف استراتژیهای فرزندمحور نیز بهبودبخشی وضعیت فرزندان در زمینههای مختلف است. همچنین استراتژیها بر اساس تأثیری که بر رابطه همسری دارند، به سه دسته مثبت، منفی و خنثی تقسیم میشوند. در مجموع استراتژیهای رابطهمحور، استراتژیهایی مثبت یا خنثی هستند؛ و استراتژیهای خویشتن محور و فرزندمحور استراتژیهایی منفی یا خنثی هستند. نتایج پژوهش تفاوت و حتی در مواردی تضاد در استراتژیهای زنان را نشان میدهد، لذا در درمان طلاق عاطفی توجه به تفاوتها ضروری است و نمیتوان به روشهای درمانی یکسان برای خانوادههای مختلف بسنده کرد.