دانشگاه شهید بهشتی، پژوهشکده خانوادهخانواده پژوهی1735-84423220071122تفاوت هوشبهر هیجانی مادران کودکان دلبسته ایمن و مادران کودکان دلبسته ناایمن96913FAزهرا یوحناییکارشناس ارشد روانشناسی تربیتیمحمدعلی مظاهریدانشگاه شهید بهشتیحمیدرضا پوراعتماددانشگاه شهید بهشتیJournal Article20160712 این پژوهش با بهره گیری از مبانی نظری نظریه دلبستگی، به جهت تعیین و تبیین یکی از عوامل احتمالی مؤثر در شکلدهی تحول دلبستگی طرح شده است. منابع داده های موجود، پرسشنامه هوش هیجانی بارـ آن و فرایند موقعیت ناآشنا هستند. صد تن از مادارن کودکان یکساله، به منظور تفکیک مادران به دو گروه مادران کودکان ایمن و مادران کودکان ناایمن، همراه با فرزندانشان در فرایند موقعیت ناآشنا شرکت جسته، به پرسشنامه بار- آن پاسخ دادند. نتایج مبین سه نکته اصلی است: 1) هوشبهر هیجانی مادران کودکان ایمن بیش از گروه مادران کودکان ناایمن است. 2) در میان مؤلفه ها، مؤلفه روابط بین فردی تفاوت میانگین بیشتری را نشان داده است 3) در میان خرده مؤلفه ها: همدلی، خودآگاهی هیجانی، آزمون واقعیت، شادکامی و تحمل فشار تفاوت بیشتری را در میان دو گروه مادران به نمایش گذارده است. در این میان تنها تفاوت میانگین های دو گروه در خرده مؤلفه انعطاف پذیری مؤید فرض پژوهش نیست. به این ترتیب توانایی مادر در شناخت نیازهای دلبستگی کودک، مسئولیت پذیری، همدلی و سازگاری او با این نیازها و نیز توانایی او در جهت شناخت هیجان های خویشتن، مهار و جهت دهی مناسب به این هیجان ها و استفاده از توانایی های ذکر شده در جهت تحمل فشارهای وارده از سوی مادر در شکل گیری و تحول نظام دلبستگی کودک مؤثر می باشد.https://jfr.sbu.ac.ir/article_96913_ff995fdd9fca2cc961dd8accfc57a17b.pdfدانشگاه شهید بهشتی، پژوهشکده خانوادهخانواده پژوهی1735-84423220071122تأثیر آموزش برنامه گروهی فرزندپروری مثبت بر استرس والدگری مادران کودکان 10-4 ساله مبتلا به اختلال بیش فعالی/ کمبود توجه96918FAمهدیه روشن بینکارشناس ارشد روانشناسی تربیتیحمیدرضا پوراعتماددانشگاه شهید بهشتیکتایون خوشابیانستیتو روانپزشکیJournal Article20160712هدف از این تحقیق، بررسی تأثیر آموزش برنامه فرزندپروری مثبت بر استرس والدگری مادران کودکان 10-4 ساله مبتلا به اختلال بیش فعالی/ کمبود توجه است. بدین منظور از بین مراجعه کنندگان به دو مرکز اختلالات رفتاری کودکان و نوجوانان (صبا و رفیده)، 13 کودک مبتلا به ADHD انتخاب شدند. تشخیص قطعی با توجه به ارزیابی متخصص روانپزشکی اطفال و روانشناس بالینی صورت گرفت. به منظور کنترل تأثیر دارو، کودکانی انتخاب شدند که حداقل به مدت 6 ماه تحت درمان با داروی ریتالین قرار گرفته بودند. سپس، مادران کودکان مذکور در 6 جلسه هفتگی و حضوری 120 دقیق های و 2 جلسه تماس تلفنی 15 دقیق های آموزش گروهی فرزندپروری مثبت شرکت کردند. تحقیق حاضر فاقد گروه گواه بود و جلسات گروه آزمایش با احتساب افت آزمودنی با 8 مادر ادامه پیدا کرد. آزمودنی ها در 6 مرحله خط پایه 1 (یک هفته پیش ار شروع جلسات آموزشی)، پیش آزمون (در اولین جلسه آموزشی)، میان آزمون (پس از چهار جلسه آموزشی)، پس آزمون (پس از اتمام جلسات تلفنی) و دو مرحله پی گیری هر یک به ترتیب به فاصله 1 و 2 ماه پس از آخرین تماس تلفنی، با استفاده از پرسشنامه تنیدگی والدینی (PSI) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده های گردآوری شده از طریق آزمون تحلیل واریانس (آزمون اندازه گیری های مکرر) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که برنامه گروهی فرزندپروری مثبت منجر به کاهش استرس والدگری در قلمرو کودک (008/0=α، 672/33=F) و قلمـرو والـدیـن (001/0=α، 539/119=F) شده است و تغییرات صورت گرفته تا 2 ماه پیگیری نیز همچنان باقی مانده است. از سوی دیگر، نتایج تحقیق نشان داد که حس صلاحیت و روابط با همسر نیز به عنوان دو متغیر مداخله گر در استرس والدگری، بهبود پیدا کرده است.https://jfr.sbu.ac.ir/article_96918_2a4dcedebc1cc00bce748a9dd053b09a.pdfدانشگاه شهید بهشتی، پژوهشکده خانوادهخانواده پژوهی1735-84423220071122بررسی تأثیر آموزش مهارت های حل مسئله در کاهش تمایل به فرار دختران نوجوان در معرض فرار96927FAشیما حیدریدانشگاه تربیت مدرسکاظم رسول زاده طباطباییدانشگاه تربیت مدرسJournal Article20160712هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش مهارت های حل مسئله درکاهش تمایل به فرار، میزان تنیدگی، عزت نفس و راهبردهای مقابله ای دختران نوجوان در معرض فرار می باشد. نمونه اولیه شامل 760 دانش آموز دبیرستانی بود که به وسیله نمونه گیری تصادفی خوشه ای از شهر تهران، مناطق 19،16،15،14،4،2، انتخاب و با پرسشنامه تمایل به فرار مورد ارزیابی قرار گرفتند. از بین این افراد تعداد 54 نفر از افرادی که دقیقاً بالای برش با تفاوت دو انحراف استاندارد بودند، انتخاب و در گروه های کنترل و آزمایش به صورت تصادفی قرار داده شدند. سپس گروه آزمایش به طور میانگین 10 جلسه تحت آموزش قرار گرفت. بعد از اجرای آموزشها، پس آزمون روی هر دو گروه آزمایش و کنترل اجرا شد. تحلیل نتایج نشان داد که آموزش مهارت های حل مسئله در کاهش میزان تنیدگی و افزایش عزت نفس دختران در معرض فرار تأثیر داشته است. در مورد کاهش تمایل به فرار و راهبردهای مقابله ای اگرچه کاهش وجود داشته ولی از نظر آماری معنادار نبود.https://jfr.sbu.ac.ir/article_96927_72cd28ee61db2ec3f6406d30834ba89e.pdfدانشگاه شهید بهشتی، پژوهشکده خانوادهخانواده پژوهی1735-84423220071122بررسی رابطه ابعاد الگوهای ارتباطات خانواده با میزان اضطراب و افسردگی فرزندان96933FAمریم کورشنیادانشگاه شیرازمرتضی لطیفیاندانشگاه شیرازJournal Article20160712هدف از این مطالعه تحقیق در زمینه روابط موجود بین ابعاد الگوهای ارتباطات خانواده (جهتگیری گفت و شنود و جهتگیری همنوایی) و اضطراب و افسردگی فرزندان است. همواره ارتباطات موجود در بین اعضای خانواده به عنوان اساسیترین مکانیسم برای فهم بسیاری از رفتارهای روانی ـ اجتماعی از جمله اضطراب و افسردگی قلمداد می شود. پژوهش حاضر سرآغاز بررسی الگوهای ارتباطات خانواده در ایران میباشد. در این مطالعه از 326 دانشآموز (161 دختر و 165 پسر) که با روش نمونهگیری خوشهای تصادفی چندمرحلهای از بین دانشآموزان پایههای دوم و سوم دبیرستانهای شهر شیراز انتخاب شده بودند، استفاده شد. شرکتکنندگان ابزار تجدید نظر شده الگوهای ارتباطات خانواده و فرم کوتاه مقیاس های افسردگی، اضطراب و فشار روانی را تکمیل کردند. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه حاکی از آن بود که جهتگیری گفت و شنود خانواده پیشبینیکننده معنـادار اضطـراب و افسردگی فرزندان است و اضطـراب و افسردگی آن ها را به طور منفی پیشبینی میکند. همچنین جهتگیری همنوایی خانواده به طور معنادار و مثبت اضطراب فرزندان را پیشبینی میکند اما پیشبینیکننده معناداری برای افسردگی آنها نیست.https://jfr.sbu.ac.ir/article_96933_a4acd050e61f724979a4704b5a131e58.pdfدانشگاه شهید بهشتی، پژوهشکده خانوادهخانواده پژوهی1735-84423220071122بررسی نگرش والدین شهر اصفهان نسبت به روابط دوستانه دختران و پسران96937FAزهرا یوسفیدانشگاه اصفهانمحمدرضا عابدیدانشگاه اصفهانحمیدطاهر نشاط دوستدانشگاه اصفهانJournal Article20160712پژوهش حاضر با هدف بررسی نگرش والدین شهر اصفهان نسبت به روابط دوستانه دختران و پسران انجام شد. جامعه پژوهش عبارت از کلیه والدین شهر اصفهان و نمونه آماری شامل 300 نفر از والدین این شهر (150 پدر و 150 مادر) بود که از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای از دو منطقه شهری انتخاب شدند. ابزار پژوهش مقیاس نگرش نسبت به روابط دوستانه دختران و پسران بود. داده های آماری از طریق آزمون t یک متغیری و تحلیل مانوا بررسی شد. نتایج نشان داد نگرش والدین نسبت به دخترانی که دوست پسر دارند و پسرانی که دوست دختر دارند و روابط دوستانه بین آنان منفی است. همچنین نتایج تحلیل مانوا پس از کنترل متغیرهای دموگرافیک نشان داد که بین نگرش مادران و پدران نسبت به اینگونه روابط تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0P<). اما مذهب موجب تفاوت معنادار در نمرات نگرش والدین می شود به این ترتیب هرچه والدین مذهبی تر باشند نسبت به این گونه روابط نگرش منفی تری دارند (05/0P<).https://jfr.sbu.ac.ir/article_96937_b897f91cf0280dea792af9b1d784610e.pdfدانشگاه شهید بهشتی، پژوهشکده خانوادهخانواده پژوهی1735-84423220071122رابطه نگرش مذهبی با رضایتمندی زناشویی در دانشجویان متأهل96942FAمحمد خدایاری فرددانشگاه تهرانروح الله شهابیدانشگاه تهرانسعید اکبری زردخانهکارشناس ارشد روانشناسی بالینیJournal Article20160712افزایش میزان طلاق در جامعه کنونی ایران، ضرورت بررسی عوامل مؤثر بر سازگاری و رضایتمندی زناشویی را آشکار میکند. یکی از این عوامل نگرش مذهبی است که میتواند روابط، تصمیمگیری، تعهد و ابعاد فرزندپروری زوجین را متأثر سازد. از این رو، هدف از مقاله حاضر، بررسی رابطه نگرش مذهبی با رضایتمندی زناشویی در دانشجویان متأهل دانشگاه تهران است. گروه نمونه این پژوهش شامل 156 دانشجوی متأهل دانشگاه تهران بودند که به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش مقیاس نگرش مذهبی خدایاری فرد و همکاران (1385) و مقیاس سازگاری زناشویی اسپنیر (1976) بود. آزمون ضرایب همبستگی نشان داد که بین نگرش مذهبی و رضایتمندی زناشویی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. از بین چهار خرده مقیاس سازگاری زناشویی، نگرش مذهبی بیشترین رابطه را با رضایت دو نفری نشان داد. بر اساس یافته های پژوهش حاضر، خانواده درمانگرها می توانند نقش باورهای مذهبی را هم در بروز و هم در حل اختلافات زناشویی، به عنوان عاملی مهم در نظر بگیرند. در پایان نیز همسوئی و عدم همسوئی یافته ها مورد بحث واقع شده است.https://jfr.sbu.ac.ir/article_96942_90534577144b7a2f590f723c2656651d.pdfدانشگاه شهید بهشتی، پژوهشکده خانوادهخانواده پژوهی1735-84423220071122آموزش در منزل جایگزین آموزش در مدرسه96948FAمحسن شکوهی یکتادانشگاه تهراناکرم پرنددانشگاه تهرانJournal Article20160712مقارن با تحول تکنولوژی ارتباطی در دهههای اخیر، آموزش در منزل بهعنوان جایگزینی برای آموزش در مدرسه در بسیاری از کشورها گسترش یافته است. در سالهای اخیر، خانوادهها به دلایل متعدد از جمله ارزشهای خاص فرهنگی و مذهبی، عدم تناسب برنامههای مدرسه با نیازهای فرزندان و پایین بودن سطح آموزش در برخی مدارس به آموزش فرزندان خود در منزل رغبت بیشتری نشان داده اند. بزرگترین مزیت آموزش در منزل این است که میتوان با توجه به ویژگیها، علایق و تواناییهای هر دانشآموز برای او برنامهریزی نمود. مدت زمان دورة تحصیلی نیز با توجه به توانایی دانشآموزان تنظیم میشود و آنان مجبور نیستند با همکلاسیهای خود همگام باشند. بدین ترتیب از آموزش لذت برده، دچار اضطراب و نگرانی نمیشوند. این روش محدودیتهایی دارد که از آن جمله میتوان به محدود شدن روابط اجتماعی دانشآموزان اشاره کرد. همچنین جایگزینی ارتباط غیرمستقیم به جای ارتباط چهره به چهره ممکن است به کاهش تجارب دانشآموزان بیانجامد. بهرغم این محدودیتها، آموزش در منزل در مواردی که بین فرهنگ و ارزشهای خانواده و جامعه اختلاف زیادی وجود دارد، یا هدفهای آموزشی که خانواده برای فرزندان در نظر گرفته است تفاوت چشمگیری با هدفهای آموزشی مدرسه دارد و یا برای کودکان با بیماریهای مزمن و معلولیتهای شدید مفید به نظر میرسد. بهکارگیری این روش در کنار تکنولوژیهای آموزشی نظیر شرکت در کلاسهای مجازی و استفاده از وسایل کمکآموزشی میتواند مؤثر باشد. هدف از این مطالعه بررسی آموزش در منزل به منزلة یکی از روشهای غیررسمی آموزشی است که گاه میتواند جایگزین مناسبی برای آموزشهای رسمی باشد. در این مطالعه جنبههای مختلف آموزش در منزل، روشهای تسهیلکننده، مزایا و محدودیتهای آن نقد و بررسی شده است.https://jfr.sbu.ac.ir/article_96948_20984cdb1502d3a021b407f830974e18.pdf