دانشگاه شهید بهشتی، پژوهشکده خانوادهخانواده پژوهی1735-844214120180823Representation of Family Relations in the Four Seasons of “Payetakht” TV Seriesبازنمایی روابط خانوادگی در فصلهای چهارگانه مجموعه تلویزیونی «پایتخت»72297631FAمحمدعلی هرمزی زادهعضو هیات علمی دانشگاه صداوسیماسیاوش صلواتیاندانشگاه صداوسیماسید هادی قاسمی تباردانشگاه صداوسیماJournal Article20170503The purpose of this research is to study the representation of family relations in four seasons of "Payetakht" TV series. Hereto, John Fisk's semiotics methodo-logy was used. Scene was chosen as the analytical unit and the selected scenes were selected purposefully from 20 different episodes of this series. The results of the research indicate a set of cultural implications regarding intimate and proximate relationships among family members. According to the conducted representation, family, in this series, is a sincere structure, which enjoys close ties between husband, wife, parents and children.هدف پژوهش حاضر مطالعه بازنمایی روابط خانوادگی در فصلهای چهارگانه مجموعه تلویزیونی «پایتخت» است. به این منظور از روش نشانهشناسی جان فیسک بهره برده شد. واحد تحلیل در پژوهش حاضر سکانس است و سکانسهای منتخب از 20 قسمت مختلف این سریال به صورت هدفمند انتخاب و تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان میدهد که مجموعهای از دلالتهای فرهنگی بر روابط سرشار از صمیمیت و نزدیکی اعضای خانواده دلالت دارند. مطابق با بازنماییهای صورت گرفته، خانواده در این سریال سازهای صمیمانه با روابط نزدیک بین زن و شوهر و والدین و فرزندان است. به طور کلی، مجموعه رمزگانهای استفاده شده در سریال «پایتخت» ایدئولوژی خانواده صمیمی را بازنمایی و به برساخته های این نظام خصلتی طبیعی میبخشند.دانشگاه شهید بهشتی، پژوهشکده خانوادهخانواده پژوهی1735-844214120180823The Effectiveness of Emmons Gratitude Training on life Hope and Happiness Young couples in Neishabour cityبررسی اثربخشی بسته آموزشی قدردانی ایمونز بر شادی و امید به زندگی زوجین233797621FAحسن آذرگونگروه روانشناسی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه اصفهان اصفهان ایرانمحمدباقر کجبافگروه روانشناسی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه اصفهان اصفهان ایرانامیر قمرانیگروه روانشناسی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه اصفهان اصفهان ایرانJournal Article20171204The purpose of this study was to evaluate the effectiveness of Emmons Gratitude Training on Hope and happiness. For the purpose of this study, 40 young couples in Neyshabour city were selected. The present study is a quasi-experimental research with control and experimental group. The experimental group received Gratitude Training for 9 sessions and the control group did not receive anything. The analysis of the findings shows that the mean scores of Hope and happiness of the subjects different between groups (control and experimental groups), after the adjustment of the pre-test (pهدف از تحقیق حاضر بررسی اثربخشی آموزش قدردانی بر امید و شادی زوجین بود. بدین منظور با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس 40 نفر از زوجهای شهر نیشابور انتخاب شدند. تحقیق حاضر از نوع تحقیقات شبه آزمایشی با گروه کنترل و آزمایش بود که با استفاده از پرسشنامه امید اشنایدر و همکاران (1991) و پرسشنامه شادکامی آکسفورد (1989) مورد بررسی قرار گرفتند. بسته آموزشی قدردانی در این پژوهش برگرفته از مطالعات قمرانی (1389) و شاوت ول (2012) بود که با هدف پژوهش حاضر همسو شد. گروه آزمایش بسته آموزشی قدردانی به روش ایمونز را به مدت 9 جلسه دریافت کردند و گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکردند. تحلیل یافتههای به دست آمده نشان داد پس از تعدیل پیشآزمون، تفاوت میانگین نمرات شادی و امید در گروه کنترل و آزمایش معنادار بود (01/0p<) و گروه آزمایش پس از دریافت آموزش قدردانی، شادی و امید بیشتری را نشان دادند. بر این اساس میتوان بیان داشت شکلگیری یا گسترش یکی از هیجانات مثبت همانند قدردانی توانسته است به شکلگیری یا گسترش سایر هیجانات مثبت مانند شادی و امید در زوجین کمک کند. همچنین آموزش قدردانی سبب شد تا افراد منابع حمایتی بیشتری را در اختیار داشته باشد، لذا امید بیشتری را تجربه میکند و با افزایش هیجانات مثبت و کاهش هیجانات منفی، شادی بیشتری را تجربه میکند.دانشگاه شهید بهشتی، پژوهشکده خانوادهخانواده پژوهی1735-844214120180823relationship between autonomy and intimacy of the family of origin with marital adjustment: role of personality factorsرابطه خودمختاری و صمیمیت خانواده مبدأ با سازگاری زناشویی: نقش عوامل شخصیتی395697626FAلیلا احمدیدانشگاه شهیدبهشتیلیلی پناغیهیئت علمی پژوهشکده خانواده دانشگاه شهید بهشتیمنصوره السادات صادقیعضو هیئت علمی پژوهشکده خانواده دانشگاه شهید بهشتیJournal Article20161101This study aimed to investigate the relationship between autonomy and intimacy of the family of origin and marital adjustment: with respect to the role of personality factors have been studied. The study population consisted of men and women who were married in Qazvin city and at least one year was passed of their marriage. For this purpose, we recruited 300 subjects (150 married men and 150 married women) and they answered to the demographic information, family of origin Scale (FOS), dyadic adjustment scale (DAS) and measure five personality traits (NEO-FFI) respectively . Data were analized using path analysis, through Bootstrap test. The results showed that the autonomy and intimacy of the family of origin have direct impact on marital adjustment. Also personality factors have role of mediator in relation to the autonomy of the family of origin with marital adjustment and intimacy of the family of origin with marital adjustment. Based on the results, it can be said that experience of the family of origin and personality factors may be associated with levels of marital adjustment.In fact, if a person benefits of upper Autonomy and intimacy of the family of origin, is expected to be temperamental in his neurotic personality was low, the more able to control their shakes and much stronger than others deal of stress, and it makes the end to reach a higher marital adjustment پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه خودمختاری و صمیمیت خانواده مبدأ با سازگاری زناشویی با توجه به نقش عوامل شخصیتی مورد مطالعه قرار گرفته است. جامعه آماری شامل زنان و مردان متأهل ساکن شهر قزوین بودند که حداقل یک سال از زندگی مشترکشان گذشته باشد. بدین منظور 300 نفر (150 مرد و 150 زن متأهل) به صورت در دسترس پرسشنامههای اطلاعات دمـوگرافیک، خانواده مبدأ (FOS)، سازگـاری زنـاشویی (DAS) و سنجش صفات پنجگانه شخصیتی (NEO-FFI) را تکمیل کردند. دادهها با استفاده از روش تحلیل مسیر؛ از طریق آزمون بوت استرپ تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد خودمختاری خانواده مبدأ و همچنین صمیمیت خانواده مبدأ اثر مستقیمی بر سازگاری زناشویی دارند، همچنین در رابطه خودمختاری خانواده مبدأ با سازگاری زناشویی و صمیمیت خانواده مبدأ با سازگاری زناشویی عامل شخصیتی روانآزردهخویی نقش میانجی دارد. بر اساس یافتههای پژوهش میتوان گفت تجارب خانواده مبدأ و عوامل شخصیتی افراد ممکن است با سطوح بهتر یا بدتر سازگاری زناشویی همراه باشد. در واقع هرچه فرد از خانواده مبدأ مستقلتر باشد و صمیمیت بیشتری با آنها داشته باشد، انتظار میرود که عامل شخصیتی روانآزردهخویی در او پایین بوده؛ یعنی بیشتر قادر به کنترل تکانههای خود بوده و قویتر از دیگران با استرس کنار بیاید و این خود باعث میشود که در نهایت به سازگاری زناشویی بالاتری برسد. دانشگاه شهید بهشتی، پژوهشکده خانوادهخانواده پژوهی1735-844214120180823Standardization of interpersonal Circumplex questionnaire and its correlation with five-factor personality test in Iranian Couplesاعتباریابی پرسشنامه چرخه مشکلات بینفردی در زوجین ایرانی577397628FAاحمدرضا کیانی چلمردیعضو هیات علمی دانشگاه محقق اردبیلی0000-0003-1792-590Xیاسمن جمشیدیان نائینیکارشناس ارشد مشاوره خانوادهزینب مظاهریکارشناس ارشد مشاوره شغلیJournal Article20170422This study aimed at to examine structural validity of Interpersonal Circumplex (IPC) and its correlation with Neo-5 in Iranian Couples. A sample of 502 persons in university of Mohaghegh Ardabily responded self-report and Spouse-report IPC and NEO-5 Questionnaire. Research method was Circumplex Model with Validity and Reliability coefficient. Randomization test of hypothised ordered relations showed proper fit for the structure of IPC (CI>0.70; Pهدف از پژوهش حاضر اعتباریابی پرسشنامه چرخه مشکلات بینفردی و همبستگی آن با آزمون پنج عاملی شخصیت در زوجین ایرانی بود. جامعه پژوهش شامل کلیه دانشجویان متأهل دانشگاه محقق اردبیلی بودند که از این بین 502 نفر در سال تحصیلی 95-94 به عنوان نمونه در دسترس انتخاب شدند؛ روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی و آزمونسازی بود. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه چرخه مشکلات رفتاری بینفردی (IPC-32) و پرسشنامه پنج عاملی شخصیت (NEO-5) بود. از روش آرایش تصادفی برای بررسی روایی ساختاری ابزار استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون آرایش تصادفی الگوهای نظمی مفروض (RTHOR) استفاده شد که برازش مناسبی را برای ساختار پرسشنامه چرخه مشکلات بینفردی نشان داد. تفاوت معناداری بین نمونه ایران و آمریکا وجود نداشت. زنان و مردان مشکلات بینفردی خود و همسرانشان را به صورت مشابه و منطبق با ساختار چرخهای IPC گزارش کردند. ضریب آلفای کرونباخ در خردهمقیاسهای پرسشنامه چرخه مشکلات بینفردی بین 70/0 تا 89/0 برآورد شده است. نتایج از نظر بعد بینفرهنگی نیز از این مدل حمایت میکند. همبستگی آن با آزمون پنج عاملی شخصیت نیز مورد بررسی قرار گرفت و نتایج نشان داد که ابعاد پرسشنامه پنج عاملی شخصیت با چرخه بینفردی همخوانی دارند.دانشگاه شهید بهشتی، پژوهشکده خانوادهخانواده پژوهی1735-844214120180823The Framework of Sexual Relations between Wife and Husband in the Light of Jurisprudential Rule of “The Necessity of Behaving Reasonably in Marital Relationship”حدود روابط جنسی زن و شوهر در چارچوب قاعده معاشرت به معروف759497634FAرحیم نوبهاردانشکده حقوق- دانشگاه شهید بهشتیسیده ام البنین حسینیدانشکده حقوق- دانشگاه تربیت مدرسJournal Article20170925This article studies the currently views of Islamic jurisprudence along with Iranian legal system’s position on sexual relations. According to the rule, all legal aspects of marital relationship including sexual issues should be in the framework of reasonable and rational behavior. Accordingly, limiting the right of wife to sexual relation with her husband in one time per four months, as it is determined in traditional jurisprudence, cannot be acceptable; because of its inconsistency with the criterion of reasonable behavior. Similarly, in every single sexual relationship the criterion of reasonableness should be observed. Therefore, sexual relation by force, violent and unreasonable methods of sexual intercourse are impermissible. Considering the fact that the concept of reasonable behavior is dynamic and changeable under the influence of difference in costumes and culture, the article concludes that a reasonable behavior in previous communities might be evaluated as unreasonable in our time. The article also makes some suggestions for improvement in Iranian family law in terms of sexual relations.این مقاله بر پایه التزام به قاعده لزوم معاشرت به معروف، به نقد و بازنگری دیدگاههای رایج فقهی و حقوقی در حوزه روابط جنسی زوجین، میپردازد. بر پایه این قاعده از جمله ضوابط وضع احکام در حوزه روابط زناشویی ـ همچون دیگر قلمروهای رابطه زن و شوهر- صدق رفتار متعارف است. مفاد قاعده، رعایت معیار متعارف در روابط جنسی را الزامی مینماید. بر این پایه، نظریه تحدید زمانی حق جنسی زوجه به هر چهار ماه یک بار، با معیار رفتار متعارف ناسازگار است. به همین ترتیب به حکم مضمون قاعده در هر بار رابطه جنسی نیز معیار رفتار متعارف باید مراعات شود. در نتیجه، برقراری رابطه مبتنی بر اجبار، شیوههای نامتعارف نزدیکی و برقراری رابطه جنسی خشن، به لحاظ مغایرت با معروف نمیتواند مشروع باشد. مقاله با تأکید بر پویایی مفهوم معروف و متعارف و امکان اثرپذیری آن از عرفهای مقبول نتیجه میگیرد که گاه رفتارهایی که پیشتر معروف بودهاند اما اکنون نامتعارف قلمداد شوند نمیتوانند مقبول شارع باشند. مقاله همچنین به منظور روزآمدسازی قوانین مدنی ایران در این زمینه پیشنهادهایی ارائه نموده است.دانشگاه شهید بهشتی، پژوهشکده خانوادهخانواده پژوهی1735-844214120180823Lived experience of women of their husbands extramarital relationships: A phenomenological studyتجربه زیسته زنان از روابط فرازناشویی همسر: یک مطالعه پدیدارشناختی9511297636FAسارا کمالیدانشجوی دکتری روانشناسی. دانشگاه الزهرا. تهرانفریده عامریاستادیار گروه روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه الزهرا. تهرانزهره خسرویاستاد گروه روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه الزهرا. تهران.محمد آرش رمضانیاستادیار گروه بهداشت خانواده، پژوهشکده خانواده، دانشگاه شهید بهشتی. تهرانJournal Article20170618Extramarital relationship is one of the problems that severely affects individuals lives and is one of the main reasons of divorce. The aim of the present study is deep understanding of women's experience of their husbands extramarital relations. The research method is phenomenology which is a qualitative method. For this purpose, 12 persons were selected by purposeful sampling method. Depth interview methods were used for data collection. The interviews were recorded and written word by word and were analyzed using the colizzi method. Five main themes were extracted including intense confusion, unpleasant emotions, intense preoccupation with the causes of infidelity, dissolution in life with unfaithful spouse and grief and sorrow. Based on the findings of this study, the negative consequences of extramarital relationship is very deep and long-lasting for damaged wife and the whole family. As a result, make people aware of the negative consequences can be effective in the prevention of extramarital relationship. Additionally, the clinicians can use these findings to help the women to cope with the problem in a better way.رابطه فرازناشویی مشکلی است که زندگی افراد را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد و یکی از دلایل اصلی طلاق به شمار میرود. هدف از مطالعه حاضر، درک عمیق تجربه زنان از روابط فرازناشویی شوهرانشان بوده است. روش پژوهش حاضر پدیدارشناسی است که در زمره پژوهشهای کیفی قرار دارد. بدین منظور، با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند، 12 زن خیانتدیده انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها، از روش مصاحبه عمیق استفاده شد. مصاحبهها ضبط و کلمه به کلمه پیاده شد و با استفاده از روش کولیزی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در این مطالعه پنج درون مایه اصلی استخراج شد که شامل آشفتگی شدید جسمانی و روانی، احساسات ناخوشایند، اشتغال فکری مداوم با چرایی رخداد، نابسامانی در رابطه با همسر پیمانشکن، سوگ و حسرت بود. بر اساس یافتههای این مطالعه، پیامدهای منفی روابط فرازناشویی برای همسر آسیبدیده و برای کل خانواده بسیار عمیق و طولانی مدت است. در نتیجه، آگاه سازی افراد از این پیامدهای منفی میتواند در پیشگیری از روابط فرازناشویی مؤثر باشد. از طرفی درمانگران میتوانند با استفاده از این یافتهها به مراجعان خود کمک کنند به شیوه بهتری با این مشکل کنار بیایند.دانشگاه شهید بهشتی، پژوهشکده خانوادهخانواده پژوهی1735-844214120180823Premarital Health Certification In Terms of International Instruments, with an Emphasis on Children's Rightsگواهی سلامت پیش از ازدواج از منظر نظام بین المللی حقوق بشر با تأکید بر حقوق کودک11313397615FAطیبه نیک کارچنیجانیکارشناسیارشد حقوق خانواده، پژوهشکده خانواده، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایرانماهرو غدیریشهید بهشتیJournal Article20170603Premarital Health Certification In Terms of International Instruments, with an Emphasis on Children's Rightsحق ازدواج و تشکیل خانواده از حقوق مسلم هر انسانی است. فرزندآوری یکی از انگیزههای اصلی ازدواج بهویژه در کشور ایران است. در مورد ازدواج افرادی که مبتلا به بیماریهای مسری و خطرناک هستند، یکی از دغدغههای اصلی، تولید نسل و امکان انتقال بیماری و نگرانی از آینده کودک است. به نظر میرسد قانونگذار در سال 1391 به این موضوع نظر داشته و طبق ماده 23 قانون حمایت خانواده زوجین را مکلف کرده تا پیش از انعقاد نکاح، گواهی سلامت از اعتیاد و بیماری مسری و خطرناک باشند، باید تحت مراقبت و نظارت قرار گیرند. مطابق تبصره در مواردی که خطر خسارت به جنین وجود دارد، مراقبت و نظارت باید شامل منع تولید نسل نیز باشد. این تبصره طوری طراحی شده که فرض عقیمسازی را به ذهن متبادر میکند و این امر برخلاف مداخله حداقلی در آزادیهای فردی است. سؤال این است که در تعارض بین حقوق افراد (بیمار) به ازدواج و فرزندآوری و تعهد دولت به حفظ سلامت عمومی و حفظ حقوق کودک آینده، چه باید کرد و اولویت با کدام است؟ هدف این مقاله، بررسی تعارض میان این حقوق از منظر اسناد بینالمللی حقوق بشر با روش توصیفی- تحلیلی است. بر اساس یافتههای تحقیق، نه تنها به لحاظ عملی در امکان اجرای این ماده ابهامات جدی وجود دارد، بلکه ضمانتاجرایی برای تحقق اهداف آن پیشبینی نشده است. راهکار پیشنهادی مداخله حداقلی دولت در حقوق افراد، با اولویت قرار دادن مصالح کودک آینده و تعهد به ارائه خدمات رایگان پزشکی، مشاورههای پیش از ازدواج و افزایش سطح آگاهی زوجین از طریق آموزش است.دانشگاه شهید بهشتی، پژوهشکده خانوادهخانواده پژوهی1735-844214120180823The Effectiveness of Group Logo therapy on the Meaning of Life and Family Functioning in Autistic Children' Mothersاثربخشی معنا درمانی گروهی بر معنای زندگی و عملکرد خانواده در مادران دارای فرزند مبتلا به اُتیسم13514997620FAسارا نوری سندیانیدانشگاه شهید بهشتیهاجر فلاح زادهدانشگاه شهید بهشتی0000-0001-8617-0382تقی پورابراهیمدانشگاه شهید بهشتیندا نظربلنددانشگاه شهید بهشتی0000-0002-0434-1756Journal Article20170708This present study designed to evaluate the effectiveness of group Logo Therapy in Autistic Children' Mothers on meaning of life and family function .Statistic population included all mothers of autistic children in Beh-Ara Autism Center referred to the vote in February and March 2017 respectively. The mothers criteria of the sample using a convenience sampling method, a total of 20 people were selected as sample and randomly divided into control and experimental groups were housed. Research design was pretest-post-test design with control group and follow-up. The "purpose in life (PIL)" and ''family function (FAD)" questionnaire was used as research tools. Based on the educational group logo therapy sessions over eight sessions at ninety minutes and held twice a week. At 4 weeks after the intervention, both groups were assessed and within five weeks of follow-up test after test run was performed. In order to analyze the data of mixed analysis of variance was used. Results showed that there were significant differences in the mean scores of experimental and control groups and group logo therapy enhances family function and the meaning of life and improve the performance of mothers of children with autism in the treatment group compared with the control group (Pاین پژوهش به منظور بررسی اثربخشی معنادرمانی گروهی بر معنای زندگی و عملکرد خانواده در مادران دارای فرزند مبتلا به اختلالات طیف اُتیسم صورت گرفته است. جامعه آماری شامل تمامی مادران دارای فرزند مبتلا به اختلالات طیف اُتیسم مراجعهکننده به کلینیک روزانه توانبخشی کودکان با اختلالات ویژه بِهآرا میباشد. از بین مادران با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس، تعداد 20 نفر به عنوان نمونه مورد پژوهش انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش جای داده شدند. طرح پژوهش، طرح پیشآزمون ـ پسآزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. پرسشنامه معنای زندگی و عملکرد خانواده به عنوان ابزار پژوهش استفاده گردید. جلسات گروه آموزش با رویکرد معنادرمانی در طول 8 جلسه 90 دقیقهای برگزار شد. یافتهها نشان داد که تفاوت معناداری در میانگین نمرات گروه آزمایش و کنترل وجود دارد و معنادرمانی گروهی موجب افزایش معنای زندگی و بهبود عملکرد خانواده مادران دارای فرزند مبتلا به اختلالات طیف اُتیسم گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است (P<0/01).سودمندی معنادرمانی گروهی بر افزایش معنای زندگی و بهبود عملکرد خانواده در مرحله پیگیری همچنان تداوم داشته است؛ بنابراین میتوان از معنادرمانی برای ارتقاء عملکرد خانواده و معنای زندگی این مادران بهره برد.