دانشگاه شهید بهشتی، پژوهشکده خانوادهخانواده پژوهی1735-84421320050823رابطه باورهای غیر منطقی با چرخه زندگی در متقاضیان طلاق97465FAسیدحسین سلیمیدانشگاه علوم پزشکی بقیه اللهرضا کرمی نیادانشگاه علوم پزشکی بقیه اللهسیدمحمود میرزمانیدانشگاه علوم پزشکی بقیه اللهمرتضی خاقانی زادهدانشگاه علوم پزشکی بقیه اللهغلامرضا کرمیدانشگاه علوم پزشکی بقیه اللهآسیه رمضانیدانشگاه علوم پزشکی بقیه اللهJournal Article20170114از پژوهش حاضر تعیین رابطه بین باورهای غیرمنطقی با چرخه زندگی در زوجینی است که درخواست طلاق دادهاند. 178 نفر از متقاضیان طلاق (120 نفر زن و 58 نفر مرد) در شعبه 23 دادگاه خانواده شهر رشت مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار جمعآوری شامل دو پرسشنامه بود؛ یکی پرسشنامه محقق ساخته ویژگیهای فردی و دیگری پرسشنامه باورهای غیرمنطقی جونز بود. نتایج نشان داد که در متقاضیان طلاق در مجموع بین باورهای غیرمنطقی و چرخههای زندگی رابطه معنادار وجود دارد. اکثریت متقاضیان طلاق در چرخه سوم زندگی خود (پرورش کودکان) قرار دارند و بالاترین میانگین نمرات باورهای غیرمنطقی برای چرخه پنجم زندگی (بازنشستگی و مرگ) بدست آمد. نتایج تحقیق نشان داد که بیشترین میانگین باور غیرمنطقی در چرخه پنجم و کمترین نمره میانگین باورهای غیرمنطقی در چرخه سوم وجود دارد. به علاوه در تحقیق حاضر مشخص شد که باورهای غیرمنطقی شامل، دلواپسی شدید، آمادگی برای سرزنش و ناامیدی نسبت به تغییر بیشترین میانگین نمره و باورهای غیرمنطقی اجتناب از مسائل، بیمسئولیتی عاطفی و انتظار بالا از خود از کمترین میانگین نمره برخوردار بودند. همچنین بیشترین انواع باورهای غیرمنطقی به ترتیب در چرخه پنجم، اول و دوم قرار دارند. بین باورهای غیرمنطقی در دو جنس به جز در باور غیرمنطقی «دلواپسی شدید» تفاوت معناداری پیدا نشد. در این باور غیرمنطقی زنان نمره بیشتری از مردان کسب کردند. دانشگاه شهید بهشتی، پژوهشکده خانوادهخانواده پژوهی1735-84421320050823بررسی عوامل زمینه ای ـ فردی و ارتباطی ـ دوجانبه ای مؤثر بر سازگاری زناشویی97469FAخدابخش احمدیدانشگاه علوم پزشکی بقیه اللهعلی فتحی آشتیانیدانشگاه علوم پزشکی بقیه اللهشکوه نوابی نژاددانشگاه علوم پزشکی بقیه اللهJournal Article20170114خشنودی، رضایت و خوشبختی زندگی نیاز به تلاش زوجین دارد. سازگاری در روابط زناشویی بر میزان سلامت روانی زوجین، میزان رضایت از زندگی و حتی بر میزان درآمد، موفقیت تحصیلی و رضایت از شغل تأثیر میگذارد. از سویی دیگر ناسازگاری در روابط زوجین موجب اختلال در روابط اجتماعی، گرایش به انحرافات اجتماعی، افول ارزشهای فرهنگی در بین زوجین میشود. براین اساس، توجه، مطالعه و پژوهش در زمینه سازگاری و ناسازگاری زناشویی مهم و اساسی است. هدف اصلی این پژوهش تعیینعوامل مرتبط و مؤثر بر سازگاری و ناسازگاری زوجین بود. برای این منظور از مدل دو بعدی عوامل زمینهای- فردی و عوامل ارتباطی- دوجانبهای استفاده شد. این پژوهش به روش توصیفیـ زمینهیابی انجام شد و در آن 900 زوج از بین ساکنین مناطق مختلف شهر تهران با استفاده از روش خوشهای چند مرحلهای انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده برای جمعآوری اطلاعات آزمون رضایت زناشویی انریچ و پرسشنامه عوامل مرتبط با سازگاری زناشویی بود. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که از بین متغیرها و مؤلفههای مورد بررسی آشنایی قبلی زوجین با یکدیگر، روابط صمیمی در دوران نامزدی، روابط صمیمی در بین خانوادههای زوجین، رابطه صمیمی بین والدین زوجین، تقیدات مذهبی زوجین و وجود مدیریت مشارکتی در خانواده با سازگاری زناشویی زوجین ارتباط داشت. وجود سازگاری زناشویی برای خوشبختی زندگی مهم است. برای افزایش سازگاری زناشویی باید هم به عوامل زمینهایـ فردی و هم به عوامل ارتباطیـ دوجانبهای توجه داشت.دانشگاه شهید بهشتی، پژوهشکده خانوادهخانواده پژوهی1735-84421320050823بررسی سلسله مراتب نظام ارزشی نوجوانان دانش آموز در شیوه های فرزندپروری مختلف97473FAمنصوره السادات صادقیدانشجوی کارشناسی ارشد روان شناسی تربیتی، دانشگاه شهید بهشتیمحمود حیدریپژوهشکده خانواده و گروه روان شناسی دانشگاه شهید بهشتیJournal Article20170114پژوهش حاضر با هدف مطالعه بررسی سلسله مراتب نظام ارزشی نوجوانان دانشآموز در شیوههای فرزندپروری مختلف طراحی و اجرا گردید. تعداد 249 دانشآموز (129 دختر و 120 پسر) براساس نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای تصادفی بهعنوان نمونه انتخاب شدند. آزمودنیها به پرسشنامههای سنجش شیوههای فرزندپروری و نظام ارزشی پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل نهایی نمرات بهدست آمده با استفاده از آزمون غیرپارامتریک فریدمن نشان داد که برای آزمودنیهایی که شیوههای فرزندپروری والدین خود را پاسخگو، سهلگیر و مستبد درک کرده بودند، نظام ارزشها سلسله مراتب معنادار و برای آزمودنیهایی که شیوههای فرزندپروری والدین خود را طردکننده و آشفته درک کرده بودند، نظام ارزشها سلسله مراتب معناداری ندارد. سلسله مراتب نظام ارزشی در آزمودنیهایی که والدین خود را پاسخگو در نظر گرفته بودند به ترتیب: ملی، اجتماعی، خانوادگی، دینی، علمی، فردی، اقتصادی، هنری، سیاسی و جهانی و در آزمودنیهایی که والدین خود را سهلگیر فرض کرده بودند به ترتیب: اجتماعی، ملی، خانوادگی، علمی، دینی، فردی، هنری، اقتصادی، سیاسی و جهانی و سرانجام برای آزمودنیهایی که والدین خود را مستبد در نظر گرفته بودند به ترتیب: ملی، علمی، اجتماعی، خانوادگی، دینی، فردی، اقتصادی، سیاسی، جهانی و هنری میباشد. نکته قابل توجه رتبهبندی بالای ارزشهای ملی، خانوادگی، اجتماعی و دینی و رتبهبندی پایین ارزشهای سیاسی و جهانی در کلیه شیوههای فرزندپروری (بهجز شیوه فرزندپروری آشفته) میباشد. همچنین تحلیل نتایج با استفاده از آزمون کراسکال ـ و الیس نشان داد که در شیوههای فرزندپروری مختلف، نظام ارزشها در مقولههای خانوادگی، اجتماعی، هنری، دینی و ملی تفاوت معنادار دارند. بالاترین رتبهبندی مقولههای خانوادگی، اجتماعی، دینی و ملی در نظام ارزشها مربوط به شیوه فرزندپروری پاسخگو و رتبه بالای مقوله هنری در نظام ارزشی مربوط به خانواده سهلگیر میباشد.دانشگاه شهید بهشتی، پژوهشکده خانوادهخانواده پژوهی1735-84421320050823هنجاریابی مقیاس جو خانواده برای خانوادة ایرانی ساکن تهران97478FAشیدا ملاشریفیکارشناس ارشد سنجش و اندازه گیریحسن وخشورکارشناس ارشد سنجش و اندازه گیریمحمدکاظم سلیمی زادهگروه روانسنجی دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه علامه طباطباییJournal Article20170114پژوهش حاضر با هدف هنجاریابی فرم واقعی1 مقیاس جو خانواده برای خانوادههای ایرانی براساس نظریة کلاسیک میباشد. نمونة آماری شامل510 نفر از خانوادههای عادی، که به روش تصادفی و تصادفی چندمرحلهای انتخاب شدند و 36 نفر از خانوادههای مشکلدار است. ابزار پژوهش، مقیاس جو خانواده (فرم r) میباشد. پایایی مقیاس به دو روش ضریب آلفای کرونباخ برای هر ده خردهمقیاس و روش بازآزمایی به فاصلة 5/1 ماه و محاسبة ضریب همبستگی پیرسون برای هر یک از خردهمقیاسها به دست آمد. آلفای محاسبه شده دامنهای از 56/0تا 79/0 و ضریب همبستگی آنها دامنهای از 63/0 تا 83/0 را در برگرفت. در روایی تشخیصی، تفاوت میانگین گروههای عادی و مشکلدار با آزمون t مستقل مورد مقایسه قرار گرفت، که نتیجه در همة خردهمقیاسها غیر از «پیشرفت مدار» و «سازماندهی»، معنادار بود.دانشگاه شهید بهشتی، پژوهشکده خانوادهخانواده پژوهی1735-84421320050823مقایسه سلامت عمومی مادران کودکان غیرمعلول، عقب مانده ذهنی، نابینا، ناشنوا و معلول جسمی ـ حرکتی97481FAمحمدعلی مظاهریپژوهشکده خانواده، دانشگاه شهید بهشتی0000-0001-8638-2641منصوره السادات صادقیکارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی دانشگاه شهید بهشتیJournal Article20170114پژوهش حاضر با هدف مطالعه مقایسه سلامت عمومی مادران کودکان غیرمعلول، عقبمانده ذهنی، نابینا، ناشنوا و معلول جسمیـ حرکتی طراحی و اجرا گردید. تعداد 474 نفر مادر (220 نفر مادران کودکان غیرمعلول، 84 نفر مادران کودکان عقبمانده ذهنی، 53 نفر مادران کودکان نابینا، 89 نفر مادران کودکان ناشنوا و 28 نفر مادران کودکان معلول جسمی ـ حرکتی) بهعنوان نمونه در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه سلامت عمومی را تکمیل نمودند. نتایج نشان داد نمرات سلامت عمومی مادران کودکان غیرمعلول با مادران کودکان استثنایی تفاوت معناداری ندارد و میانگین نمرات سلامت عمومی در مادران کودکان نابینا در زیر مقیاسهای «نشانههای بدنی»، «اضطراب و بیخوابی»، «نارسا کنشوری اجتماعی» و «افسردگی» و نهایتاً نمره کلی GHQ نسبت به سایر گروهها بالاتر میباشد. تجزیه و تحلیل نهایی نمرات بدست آمده توسط آزمون تعقیبی شفه برای مقایسه مادران نشان داد که بهجز تفاوت معنادار مادران کودکان نابینا در زیر مقیاس «اضطراب و بیخوابی» و نمره کلی GHQ با مادران کودکان ناشنوا، در سایر گروهها تفاوت معناداری مشاهده نشد. البته اگرچه مادران کودکان معلول جسمی ـ حرکتی تفاوت معناداری در نمرات سلامت عمومی با دیگر مادران ندارند، اما نمره سلامت عمومی آنان پس از مادران کودکان نابینا دارای بیشترین مقدار است. در تبین تفاوت معنادار بین این گروه از والدین به عواملی همچون بارز بودن معلولیت، نداشتن تماسهای اجتماعی، جنسیت و ... در تبین عدم تفاوت معنادار بین مادران کودکان غیرمعلول و معلول به مواردی همچون نوع پاسخ خانواده به رویداد استرسزا، کاربردهای مقابلهای مناسب، سن کودکان، منابع اقتصادی ـ اجتماعی و ... اشاره شده است.دانشگاه شهید بهشتی، پژوهشکده خانوادهخانواده پژوهی1735-84421320050823تأثیر مقایسه پرخاشگری و تنیدگی در والدین دانش آموزان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر و غیر عقب مانده ذهنی97485FAمهدی خانبانیکارشناس ارشد روان شناسی دانشگاه تهرا نحمیدطاهر نشاط دوستهیئت علمی گروه روان شناسی دانشگاه اصفهانJournal Article20170114پژوهش حاضر به مقایسه پرخاشگری و تنیدگی در والدین دانشآموزان عقبمانده ذهنی آموزشپذیر و والدین دانشآموزان غیر عقبمانده ذهنی پرداخته است. نمونه مورد بررسی شامل40 زوج از والدین کودکان عقبمانده ذهنی آموزشپذیر دختر و پسر که در مدارس استثنائی شهر اصفهان شاغل به تحصیل بودند و 40 زوج از والدین دانشآموزان غیر عقبمانده دختر و پسر که در مقطع دبستان در شهر اصفهان مشغول به تحصیل بودند، میباشد. روش نمونهگیری برای والدین دانشآموزان عقبمانده ذهنی، به شیوه تصادفی ـ خوشهای و در والدین دانشآموزان غیر عقبمانده ذهنی به شیوة تصادفی ساده میباشد. ابزار پژوهش حاضر شامل پرسشنامه پرخاشگری آیزنک (1963) و پرسشنامه تنیدگی فردریک و همکاران (1974) بود. نتایج تحلیل واریانس نشان داد، میزان پرخاشگری و تنیدگی والدین دارای دانشآموزان عقبمانده ذهنی بهطور معناداری از والدین دانشآموزان غیر عقبمانده بیشتر بود (P<0/05). همچنین بین میزان تنیدگی والدین دانشآموزان عقبمانده ذهنی آموزشپذیر از یک طرف و میزان و پرخاشگری آنها رابطه معناداری وجـود دارد (P<0/05). دانشگاه شهید بهشتی، پژوهشکده خانوادهخانواده پژوهی1735-84421320050823بررسی مقدماتی اثر تصور هدایت شده با موسیقی بر کاهش استرس، افسردگی و اضطراب مادران کودکان مبتلا به اختلالات اتیستیک97487FAعلی زاده محمدیاستادیار پژوهشکدة خانواده، دانشگاه شهید بهشتیحمیدرضا پوراعتماداستادیار پژوهشکدة خانواده، دانشگاه شهید بهشتیغفار ملک خسرویکارشناس ارشد روانشناسی بالینی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشیJournal Article20170114اتیسم یکی از اختلالات فراگیر رشد دوران کودکی است که با تخریب پایدار در تعامل اجتماعی متقابل، انحراف ارتباطی و الگوهای کلیشهای محدود مشخص میشود. بهخاطر مشکلات فراوان این کودکان خانوادهها و بهخصوص مادران دارای کودک اتیستیک از تنش و فشارهای روانی زیادی رنج میبرند. روش تصور هدایت شده با موسیقی، روشی شناخته شده با ویژگی آرامبخشی و حساسیتزدایی است که پاسخهای روانی و عاطفی افراد دچار استرس و افسردگی را تحت تأثیر قرار داده و پاسخهای تنشزا را کاهش میدهد و موجب آرامش میشود. از اینرو میتواند در کاهش استرس و اضطراب والدین کودکان دچار اختلالات نافذ نیز بهکار آید و توانایی آنها را برای کمک به توانبخشی کودکانشان افزایش دهد. در این پژوهش اثر روش تصور هدایت شده با موسیقی بر کاهش استرس، افسردگی، اضطراب مادران کودکان مبتلا به اختلالات اتیستیک بررسی گردید. برای ده نفر از مادران به مدت یک ماه و در چهار جلسه حضوری و پنج جلسه تمرین در خانه تصور هدایت شده با موسیقی انجام شد. ابزار سنجش شامل آزمونDASS بود که سه متغیر افسردگی، اضطراب و استرس را ارزیابی میکند. و در پژوهشهای مختلف بهکار رفته و در ایران نیز هنجاریابی شده است. یافتهها نشان از آن دارد که گرچه روش آرامسازی با موسیقی و بحث در مورد حالات موسیقایی در مجموع موجب کاهش مشکلات اضطراب، افسردگی و استرس مادران گردیده، اما تنها اثر معنادار آن کاهش استرس مادران در جلسه سوم بوده و سایر علایم بهطور نسبی کاهش یافتهاند. این یافته با توجه به پیشینه و ماهیت متغیرهای در نظر گرفته شده قابل توجیه و تفسیر است.