دانشگاه شهید بهشتی، پژوهشکده خانوادهخانواده پژوهی1735-844214320190220همسرگزینی دختران جوان، کشاکش فردیت در برابر ارزشهای سنتیهمسرگزینی دختران جوان، کشاکش فردیت در برابر ارزشهای سنتی30332697660FAمهدی کرمانیاستادیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهداحمدرضا اصغرپور ماسولهاستادیار گروه علوم اجتماعی. دانشگاه فردوسی مشهدزهرا برادران کاشانیدانشجوی کارشناسی ارشد. پژوهش علوم اجتماعی. دانشگاه فردوسیJournal Article20180527تغییر در مطلوبیتهای فرهنگی و اجتماعی در ترکیب با تحول در تعریف نقش زنان در جامعه، شرایطی متفاوت و بعضا پیچیده برای فرایند همسرگزینی دختران جوان را رقم زدهاست. درک این پیچیدگی به عنوان هدف اصلی در این مطالعه مستلزم بهره گیری از روشی ژرفانگر بودهاست. بدین منظور پانزده مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته با زنان جوان انجام و یافتهها با روش نظریه زمینهای تحلیل شد. بر اساس نتایج حاصل شاهد افزایش عاملیت دختران در گزینش همسر علیرغم حضور قدرتمند ارزشها و باورهای سنتی هستیم. این واقعیت در قالب مقوله "همسرگزینی: کشاکش فردیت در برابر ارزشهای سنتی" به عنوان پدیده مرکزی صورتبندی شد. همچنین دختران جوان با توجه به شرایط علی از قبیل استقلال مالی و باورداشتهای فرهنگی، شرایط زمینهای از جمله تحولات ناظر بر گذار نسلها و تحول در الگوهای ارتباطی و نیز شرایط مداخلهگری همچون تجارب تحصیلی خود و خانواده شان، راهبردهای مختلفی در گزینش همسر شامل سه سبک گزینش همسر به شیوه سنتی، دوستانه و ترکیبی را اتخاذ میکنند که چهار دسته پیامد شامل دریافت یا عدم دریافت پشتیبانیهای خانوادگی، خوشبینی یا عدم خوشبینی نسبت به پایداری زندگی زناشویی، مسئولیتپذیری یا مسئولیتگریزی در انتخاب همسر و نهایتا تفاهم یا عدم تفاهم با همسر را در پی دارد.تغییر در مطلوبیتهای فرهنگی و اجتماعی در ترکیب با تحول در تعریف نقش زنان در جامعه، شرایطی متفاوت و بعضا پیچیده برای فرایند همسرگزینی دختران جوان را رقم زدهاست. درک این پیچیدگی به عنوان هدف اصلی در این مطالعه مستلزم بهره گیری از روشی ژرفانگر بودهاست. بدین منظور پانزده مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته با زنان جوان انجام و یافتهها با روش نظریه زمینهای تحلیل شد. بر اساس نتایج حاصل شاهد افزایش عاملیت دختران در گزینش همسر علیرغم حضور قدرتمند ارزشها و باورهای سنتی هستیم. این واقعیت در قالب مقوله "همسرگزینی: کشاکش فردیت در برابر ارزشهای سنتی" به عنوان پدیده مرکزی صورتبندی شد. همچنین دختران جوان با توجه به شرایط علی از قبیل استقلال مالی و باورداشتهای فرهنگی، شرایط زمینهای از جمله تحولات ناظر بر گذار نسلها و تحول در الگوهای ارتباطی و نیز شرایط مداخلهگری همچون تجارب تحصیلی خود و خانواده شان، راهبردهای مختلفی در گزینش همسر شامل سه سبک گزینش همسر به شیوه سنتی، دوستانه و ترکیبی را اتخاذ میکنند که چهار دسته پیامد شامل دریافت یا عدم دریافت پشتیبانیهای خانوادگی، خوشبینی یا عدم خوشبینی نسبت به پایداری زندگی زناشویی، مسئولیتپذیری یا مسئولیتگریزی در انتخاب همسر و نهایتا تفاهم یا عدم تفاهم با همسر را در پی دارد.https://jfr.sbu.ac.ir/article_97660_2ca02e9c3fade225300ac6f794b526e4.pdfدانشگاه شهید بهشتی، پژوهشکده خانوادهخانواده پژوهی1735-844214320190220Factor structure, validity and reliability of Mate Selection Criteria Inventory (MSCI) in an Iranian sampleبررسی ساختار عاملی، روایی و پایایی پرسشنامه ملاک های انتخاب همسر (MSCI) در نمونه ایرانی32734497664FAامید عیسی نژاددانشگاه کردستان. ایران0000-0002-8993-1391شهین هوشمنددانشگاه کردستانJournal Article20170727Mate selection is one of the most important decisions made by individuals during their lives. The present study was aimed at examining the validity and reliability and structure of Schwarz and Hassebrauck Mate Selection Criteria Inventory (2012) in Iranian culture. The present study was a survey to measure the factor structure of the instrument. The study sample consisted of 486 individuals who were selected from among university students through a partial sampling. The participants completed the Mate Selection Criteria Inventory (MSCI) and Mate Selection Criteria Priority Questionnaire. The results of fitting the confirmatory factor model showed that the 9-factor model of Mate Selection Criteria Inventory (MSCI) has an appropriate fit in Iranian sample. The value of Cronbach’s Alpha of the factors ranged between 0.51 and 0.91, and it was between 0.53 and 0.72 using retest method with an interval of 1 month. The correlation among the factors of MSCI and the factors of Mate Selection Criteria Priority Questionnaire was positive and significant. The results of the study show that the most important factors of mate selection in Iranian culture are respectively trustfulness, kindness, and understandingیکی از مهمترین تصمیم های افراد در طول زندگی، تصمیم گیری در مورد انتخاب همسر است.. هدف از این پژوهش بررسی روایی و پایایی و ساختارعاملی پرسشنامه ی معیارهای انتخاب همسر شوارتز و هاسیبروک (2012)، در نمونه ایرانی است. این پژوهش از نوع زمینه یابی برای سنجش ساختار عاملی ابزار است. نمونه ی پژوهش شامل 486 نفر بوده که به شیوه نمونه گیری نسبی از میان دانشجویان انتخاب شدند و پرسشنامه های ملاکهای انتخاب همسر (MSCI) و پرسشنامه اولویت بخشی ملاکهای همسرگزینی را تکمیل نمودند. نتایج برازش مدل عاملی تاییدی نشان داد مدل 9 عاملی پرسشنامه ملاکهای انتخاب همسر (MSCI) در نمونه ایرانی از برازش مناسب برخوردار است. میزان آلفای کرونباخ عامل ها بین 51/0 تا 91/0 و به روش بازآزمایی با فاصله 1 ماه بین 53/0 تا 72/0 به دست آمد. همبستگی عاملهای پرسشنامه MSCI با عاملهای پرسشنامه اولویت بخشی ملاکهای همسرگزینی، مثبت و معنی دار به دست آمد. یافته ها نشان میدهد که مهترین عاملها برای انتخاب همسر در نمونه ایرانی به ترتیب عاملهای قابل اعتمادبودن، خوش خلقی، مهربانی و درک همسر است.https://jfr.sbu.ac.ir/article_97664_39589499e01749a2089669ff2955129a.pdfدانشگاه شهید بهشتی، پژوهشکده خانوادهخانواده پژوهی1735-844214320190220prediction of Love story based on defense mechanisms and self-conceptپیش بینی قصه های عشق بر اساس سبک های دفاعی و خودپنداره34536197667FAنسیم نوریاستادیار مدعو دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب0000-0001-5801-9263نسا رمضانکارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوبJournal Article20171230The aim of the present research was to investigate the roles of defence mechanisms and self-concepts of married males and females in the prediction of their love stories. A correlation study was designed to evaluate the relationships. A population of 350 married students (20-45 years old) of Islamic Azad Universities of Tehran were selected based on non-random sampling method. The data was collected by Defence Style Questionnaire (Andrews, 1993), Sternberg's Love Story scale(?,?), and six-factor Self-concept scale (Stack, ?). Pearson correlation and multiple-variable regression by SPSS Software was used for data analysis. The research findings revealed a significant positive relationship between the sub-scales of self-concept and love story. Moreover, a relationship between defence styles and love stories was found. According to the regression results, subscales of love story could be predicted by defence styles and self-concept. These findings in the area of intimate relationships can be useful for couple therapists.هدف مطالعه همبستگی حاضر، بررسی نقش سبک های دفاعی و خودپنداره بر قصه عشق زنان و مردان متاهل بود. 350 نفر از دانشجویان متاهل واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی تهران در سال 1395 که بین سنین 20-45 سال بودند بر اساس نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس انتخاب شدند و به ابزارهای پژوهش که عبارت بودند از پرسشنامه سبک های دفاعی اندروز و همکاران (1993)، پرسشنامه قصه عشق استرنبرگ (1998) و پرسشنامه 6 عاملی خودپنداره استک (1994) پاسخ دادند. یافته های پژوهش نشان داد که بین خرده مقیاس های خودپنداره و قصه های عشق افراد، ارتباط مثبت معنادار وجود دارد. همچنین بین سبک های دفاعی با قصه های عشق افراد، رابطه وجود داشت. نتایج تحلیل رگرسیون نیز بیان داشت که قصه های عشق افراد از طریق سبک های دفاعی و خودپنداره آنان قابل پیش بینی است. از این نتایج می توان در حوزه مشاوره زوجین استفاده نمود.کلید واژه ها : قصه عشق، خودپنداره، سبک های دفاعیhttps://jfr.sbu.ac.ir/article_97667_39dee6da83643dd35edf646a4fae62fa.pdfدانشگاه شهید بهشتی، پژوهشکده خانوادهخانواده پژوهی1735-844214320190220A study on the marital quality and its effective Socio-economic factorsبررسی کیفیت زندگی زناشویی و عوامل اجتماعی اقتصادی اثرگذار بر آن36338297669FAفاطمه مدیریاستادیار موسسه مطالعات و مدیریت جامع و تخصصی جمعیت کشور0000-0002-2764-2893Journal Article20171009The aim of this article is study on the marital quality and social and economic characteristics affecting on the marital quality. Statistical population of cross-sectional survey was married in Tehran. Multi-stage cluster sampling method was used and the instrument was questionnaire and used pearson correlation, variance analysis, mean differences and multivari ate regression. The results show that: Positive dimention of marital quality have been reported in the 67/5% of respondents in high-level and in the 32/5% in mid-level and lower. negative dimention of marital quality have been reported in the 85/3% of respondents in low level and in the 14/7% in high and mid level. There are differences in the impact of social and economic factors on the positive and negative dimentionss of marital quality. multivariate analysis indicated that Generation and income have a higher explanation power and socio-economic variables explain a small percentage of marital quality.This finding show need to study the influence of Structural, communication and individual factors. According to results of research were presented executive and studies recommends.هدف این مقاله بررسی وضعیت کیفیت زندگی زناشویی و بررسی ویژگیهای اقتصادی اجتماعی اثرگذار بر آن میباشد. جامعه آماری پیمایش، متاهلین شهر تهران بوده و نمونهها به شیوه خوشهای چند مرحلهای انتخاب شده است. ابزار مورد استفاده پرسشنامه بوده و از آزمونهای آماری همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس، تفاوت میانگین و رگرسیون چندگانه استفاده شده است. یافتهها نشان میدهد: بعد مثبت کیفیت زندگی زناشویی در 5/67 درصد از پاسخگویان در سطح بالا و در 5/32 درصد از ایشان در سطح متوسط و پایینتر گزارش شده است. بعد منفی کیفیت زندگی زناشویی در 3/85 درصد از پاسخگویان در سطح پایین و در 7/14 درصد از ایشان در سطح متوسط و بالاتر گزارش شده است. در تاثیر عوامل اقتصادی اجتماعی بر ابعاد مثبت و منفی کیفیت زندگی زناشویی تفاوتهایی وجود دارد و تحلیل چند متغیره نشان داده، نسل و درآمد نسبت به دیگر متغیرهای اقتصادی اجتماعی از قدرت تبیین بالاتری برخوردار بوده است. از آنجا که بخش زیادی از واریانس کیفیت زندگی زناشویی تبیین نشده باقی مانده، بررسی دیگر عوامل ساختاری، ارتباطی و فردی ضرورت دارد. بر اساس نتایج تحقیق پیشنهادات اجرایی و مطالعاتی ارائه شد.https://jfr.sbu.ac.ir/article_97669_330dbdbd6b2172e747595508f9997e78.pdfدانشگاه شهید بهشتی، پژوهشکده خانوادهخانواده پژوهی1735-844214320190220Psychological Analysis of Parent-Child Relationship in Iranian Proverbs: A Qualitative Studyتحلیل روانشناختی رابطه والد-فرزندی در ضرب المثلهای ایرانی: یک پژوهش کیفی38341097672FAمونا چراغیعضو هیات علمی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی0000-0002-8830-8370Journal Article20180609Due to the fact that proverbs in each society represent common beliefs and customs and norms, their careful examination can provide a better understanding of the quality of family relationships. The aim of this study is to analyze the quality of Iranian proverbs related to parent-child relationship. Proverbs containing the word mother, father, child and their synonyms were analyzed qualitatively. Eleven main categories were extracted: Special and exclusive status of parents for a child, fusion in parent-child relationship, qualitative difference between the role of mother and father, child rearing style, parent-child relationship competitions, parenting benefits, parental expenses, parenting child's equity, owning the child by parents, child's loss of empathy toward parents, owning parent's property, Qualitative difference between son and daughter. Each of these categories includes sub category. Based on the results, parent-child relationship is a significant relationship. Parents, in addition to their benefits, also have a lot of difficulties, which make children always feel guilty toward their parents. In proverbs, the parent-child relationship is so tangled and closely imaged that it makes it hard to imagine the existence of concepts such as boundaries and differentiation in this regard. Also, the mother's position for the child is superior to the father. In the traditional family, this greatly contributes to promoting the status of women in the family power pyramid. Sexual desire, financial interests and life threatening are the most important threats to the parent-child relationship. Thus, the parent-child relationship, which is considered to be the most pivotal relation of people in traditional society of Iran, is also not completely trusted and is negatively influenced by the individualism and benefit of the parties.با توجه به این که ضربالمثلها در هر جامعه نمایانگر عقاید و آداب و رسوم و هنجارهای رایج میباشند، بررسی دقیق آنها میتواند درک بهتری از کیفیت روابط خانوادگی ایجاد نماید. هدف این پژوهش تحلیل کیفی ضربالمثلهای ایرانی مرتبط با رابطه والد-فرزندی است. ضربالمثلهای حاوی کلمه مادر، پدر، فرزند و مترادفهای آنها مورد تحلیل کیفی قرار گرفتند. یازده مقوله اصلی بر اساس تحلیلها استخراج گردید که عبارتند از: جایگاه ویژه و منحصر به فرد والدین برای فرزند، همجوشی والد-فرزند، تفاوت کیفی نقش مادر و پدر، سبک فرزندپروی، رقابتکنندههای رابطه والد-فرزندی، امتیازات والدگری، هزینههای والدگری، فرزند سرمایه تحت تملک والدین، بیملاحظگی فرزند نسبت به والدین، فرزند صاحب مال والدین، و تفاوت کیفی فرزند پسر و دختر هریک از مقولههای مذکور شامل مقولههای فرعی میباشند. بر اساس نتایج، رابطه والد-فرزندی رابطهای مهم و بیرقیب داراست. والدگری علاوه بر منافعی که به همراه دارد دشواریهای زیادی را نیز شامل میگردد که باعث میشود فرزندان همیشه نسبت به والدین احساس دین و حتی گناه داشته باشند. در ضربالمثلها رابطه والد-فرزندی چنان درهمتنیده و نزدیک به تصویر کشیده شده است که تصور وجود مفاهیمی چون مرز و تمایزیافتگی در این رابطه را دشوار میسازد. همچنین جایگاه مادر برای فرزند برتر از جایگاه پدر توصیف شده است که در خانواده سنتی این امر کمک زیادی به ارتقاء جایگاه زنان در هرم قدرت خانواده میکرده است. بر اساس نتایج میل جنسی، منافع مالی و تهدید جانی مهمترین عوامل تهدید کننده رابطه والد-فرزندی هستند. بدین ترتیب رابطه والد-فرزندی که در جامعه سنتی ایران محوریترین رابطه برای افراد محسوب میشده است نیز رابطهای کاملا مورد اعتماد نیست و تحت تاثیر منفی فردگرایی و منفعطلبی طرفین قرار میگرفته است.https://jfr.sbu.ac.ir/article_97672_bf3f4550fc9bf47d385e0fe380e68a8e.pdfدانشگاه شهید بهشتی، پژوهشکده خانوادهخانواده پژوهی1735-844214320190220The Relationship between Attachment Dimensions and Communication Patterns of Couples with Play Behaviors in Preschool Childrenرابطه ابعاد دلبستگی و الگوهای ارتباطی زوجین با رفتارهای هنگام بازی کودکان پیشدبستانی41142497675FAمهدی رحیمیدانشگاه یزد0000-0002-1881-5756یاسمن ماوندادیدانشگاه یزدمریم زارعدانشگاه یزد2914_7885_0001_0000Journal Article20180131The aim of present study was to investigate the relationship between attachment dimensions and communication patterns of couples with preschool children’s play behaviors. This study was correlational and 360 children (198 boys and 162 girls) studying in Yazd preschool centers in 1395-96 academic year was participated in. They were randomly selected using multi-stage cluster sampling style. To measure the research variables, the Preschool Play Behavior Scale (PPBS), Kinship Center Attachment Questionnaire (KCAQ) and Communication Patterns Questionnaire- Short Form (CPQ-SF) were used. Results showed that, the highest amount of play was social play and the lowest amount of play behaviors was reticent behavior. The results of stepwise regression analysis showed that attachment dimensions and communication patterns of couples in some cases can predict children’s play behaviors. Positive adjustment development predicted social play positively and predicted reticent behaviors negatively. Negative behaviors positively predicted rough play and solitary passive behaviors. The dimension of distancing from attachment figure support also predicted reticent behaviors positively. The patterns of man demand/woman withdraw predicted solitary passive behavior positively. For solitary active behaviors, no significant relationship was found with other variables.هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطهی میان ابعاد دلبستگی و الگوهای ارتباطی والدین کودکان پیشدبستانی با رفتارهای هنگام بازی این کودکان بود. این پژوهش از نوع توصیفی (همبستگی) بود که 360 کودک (198 پسر و 162 دختر) 6-4 سال مشغول در مراکز پیشدبستانی شهر یزد در سال تحصیلی 96-1395 در آن شرکت داشتند و با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. برای اندازهگیری متغیرهای پژوهش از مقیاس رفتار بازی کودکان پیشدبستانی (PPBS)، پرسشنامهی روابط میانی دلبستگی (KCAQ) و پرسشنامهی الگوهای ارتباطی زوجین - فرم کوتاه شده (CPQ-SF) استفاده شد. نتایج بیانگر آن بود که بیشترین میزان بازی در کودکان را بازی اجتماعی و کمترین میزان را رفتارهای کمگویی تشکیل میدهند. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نیز نشان داد، ابعاد دلبستگی و الگوهای ارتباطی زوجین در مواردی قادر به پیشبینی رفتارهای بازی کودکان هستند. رفتارهای تکاملی انطباقی مثبت، بازی اجتماعی را به طور مثبت و رفتارهای کمگویی را به طور منفی پیشبینی میکنند. رفتارهای منفی نیز قادر به پیشبینی بازی خشن و رفتارهای گوشهگیری منفعل در جهت مثبت در کودکان بودند. همچنین بعد دوریگزینی از حمایت نگارهی دلبستگی/ فرد مراقب، رفتارهای کمگویی را در جهت مثبت پیشبینی میکند. الگوی ارتباطی مرد متوقع/ زن کنارهگیر به صورت مثبت رفتار گوشهگیری منفعل را پیشبینی نمود. برای رفتارهای گوشهگیری فعال ارتباط معناداری با سایر متغیرها یافت نشد.https://jfr.sbu.ac.ir/article_97675_64f5703631f81b03cc8b9c8352149b63.pdfدانشگاه شهید بهشتی، پژوهشکده خانوادهخانواده پژوهی1735-844214320190220Developing a parenting program based on the experiences of mothers of children with Intellectual Disability (ID)تدوین برنامه فرزندپروری مبتنی بر تجارب زیسته مادران کودکان با ناتوان هوشی42544297678FAاحمد شریفی اردانیدانشگاه اصفهاناحمد یارمحمدیاندانشگاه اصفهانامیر قمرانیدانشگاه اصفهان0000-0002-0012-0753Journal Article20180625Intellectual disability is considered to be a developmental disorder that has a great impact on the family, especially mothers. The aim of the present study was to develop a parenting program based on the study of mothers of children with intellectual disability. To develop the program in a qualitative method, the mothers’ lived-experiences were explored through in-depth interviews with 12 mothers of children with intellectual disability. The main themes of the experiment were discovered through the Colaizzi method. Then, based on the main discovered themes, a review of all parenting methods and related programs (presented in various books and articles) was devoted to the development of parenting sessions. Finally, the parenting program designed using the focal group methodology between the specialist counselors of Yazd Schools of Special Needs and the CVR coefficient for each session was calculated and the program was agreed on. Hence its content and formal validity were confirmed. Findings from the lived-experiences of mothers of children with intellectual disability were summarized in 7 main themes (experience of blame, future worries, child behavior problems, interruptions in interaction, hot and social isolation, negative thoughts and feelings, and positive achievements) and 16 themes encoded as subgroups of the main themes. After that, the parenting program based on the experiences of mothers of children with intellectual disability was developed using the main components of compassion therapy and positive parenting method in 9 sessions. Since the design of this program has been used by experiences of mothers as main audiences as well as a comprehensive review of the scientific resource to meet their needs, and all training sessions have been reviewed and approved by relevant professionals, this caused that the program be designed to have acceptable content and formal validity and can be effective on the development of children with intellectual disability their families.ناتوانی هوشی یک اختلال عصبی رشدی محسوب میشود که تاثیر بسیار زیادی بر خانواده به خصوص مادران میگذارد. لذا هدف از این پژوهش تدوین برنامه فرزندپروری مبتنی برتجارب زیسته مادران کودکان ناتوان هوشی بود. برای تدوین برنامه به شیوه کیفی به کاوش تجارب زیسته مادران با استفاده از مصاحبه ژرفنگر با 12مادر، که دارای کودک ناتوانی هوشی بودند پرداخته شد و مضامین اصلی تجربهها از طریق روش Colaizzi کشف شد. سپس بر اساس مضامین اصلی کشف شده به مطالعه مروری کلیه روشهای فرزندپروری و برنامه های مربوطه( که در کتابها و مقالات مختلف مطرح شده بودند) پرداخته شد تا جلسات فرزندپروری طراحی شود. و در نهایت برنامه فرزندپروری طراحی شده با استفاده از روش گروههای کانونی بین مشاوران تخصصی مدارس استثنایی استان یزد مورد بررسی قرار گرفت و ضریب CVR مربوط به هرجلسه محاسبه و در مورد برنامه به اجماع رسیده شد و روایی محتوایی و صوری آن مورد تایید قرار گرفت. یافته های حاصل از تجربیات مادران در زندگی با کودک مبتلا به ناتوانی هوشی در 7 مضمون اصلی ( تجربه سرزنش، نگرانی از آینده، مشکلات رفتاری کودک ، اختلال در تعامل، داغ و انزوای اجتماعی، افکار و احساسات منفی و دستاوردهای مثبت ) و 16 مضمون فرعی که به صورت زیرگروههای مضامین اصلی کدبندی شدهاند، خلاصه گردید. سپس برنامه فرزندپروری مبتنی بر تجارب زیسته مادران دارای کودک ناتوان هوشی با استفاده از مولفه های اساسی درمان مبتنی بر شفقت و روش فرزندپروری مثبت در 9جلسه آموزشی تدوین شد. از آنجایی که برای طراحی این برنامه از تجارب مادران به عنوان مخاطبان اصلی و همچنین مطالعهی مروری گسترده منبع علمی برای پاسخگویی به نیازهای آنان استفاده شده است و کلیه جلسات آموزشی مورد بررسی و تایید متخصصان مربوطه قرار گرفته است، به این نتیجه میرسیم که برنامه طراحی شده از روایی محتوایی و صوری قابل قبولی برخوردار میباشد و می تواند در جهت پیشرفت کودکان ناتوان هوشی و خانوادههای آنها موثر و مفید باشد.https://jfr.sbu.ac.ir/article_97678_8e0b0739a0d89f8c3e34a96c74df9c38.pdfدانشگاه شهید بهشتی، پژوهشکده خانوادهخانواده پژوهی1735-844214320190220Studying the effects of parenting acceptance and commitment therapy on mothers´ self- efficacy regarding children´ externalizing behavior problemsبررسی اثربخشی آموزش فرزندپروی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودکارآمدی والدینی مادرانِ کودکان دارای مشکلات رفتاری برونیشده44345797681FAشیرین عظیمی فردانشجوی دکتری مشاوره خانواده دانشگاه اصفهانرضوان السادات جزایریاستادیار گروه مشاوره دانشگاه اصفهانمریم السادات فاتحی زادهدانشیار گروه مشاوره دانشگاه اصفهان0000000283428680احمد عابدیدانشیار گروه کودکان با نیازهای خاص دانشگاه اصفهان0000-0001-8167-942xJournal Article20171007The aim of this study was to evaluate the effects of parenting acceptance and commitment therapy on parenting self- efficacy among mothers who have children with externalizing behavior problems. The research method was semi-experimental with pretest- posttest design and a control group. The research population was all mothers who have preschool children with externalizing behavior problems in Isfahan. The statistical sample included 30 mothers who were voluntarily selected regarding entrance criteria and randomly assigned into experimental and control group (each group included 15 subjects). Parenting acceptance and commitment therapy program was held for the experimental group during 10 sessions (each session lasted 90 minutes), while the control group received no intervention. The research instrument was parental self-agency measure (PSAM) that was conducted in pre-test, post-test and follow-up sessions for both groups. Descriptive statistics (mean & standard deviation) and inferential statistics were used to analyze the data. The results of the repeated measures variance analysis showed that parental self-efficacy has increased significantly in the experimental group compared to the control group. So it can be concluded that acceptance and commitment based interventions may increase parenting self -efficacy and lead to more satisfaction of parenting functions.هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش فرزندپروی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر خودکارآمدی والدینی در مادرانِ کودکان با مشکلات رفتاری برونیشده بود. این پژوهش از نوع نیمهتجربی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعة آماری پژوهش شامل مادرانِ کودکان با مشکلات رفتاری برونیشده در سنین پیش از دبستان در اصفهان بود. نمونهگیری به شیوة دردسترس انجام شد. بدین ترتیب 30 نفر از مادران داوطلب پس از بررسی ملاکهای ورود به پژوهش انتخاب شدند و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل( هر گروه 15 نفر) گمارش شدند. آموزش فرزندپروری متنی بر پذیرش و تعهد طی 10 جلسة 90 دقیقهای برای گروه آزمایش اجرا شد در حالی که برای گروه کنترل مداخلهای صورت نگرفت. ابزار پژوهش پرسشنامة خودکارآمدی والدینی دومکا بود که در مراحل پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری توسط هر دو گروه تکمیل شد. برای تحلیل دادهها از آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل واریانس اندازهگیریهای مکرر) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش فرزندپروری مبتنی بر پذیرش و تعهد میزان خودکارآمدی والدینی مادران در گروه آزمایش را نسبت به گروه کنترل بهطور معنیداری افزایش داده است. برایناساس میتوان نتیجه گرفت که مداخلات مبتنی بر پذیرش و تعهد بر بهبود احساس کفایت و رضایت والدین از عملکرد خود در رابطه با کودک مؤثر است.https://jfr.sbu.ac.ir/article_97681_74d9832d3ddde21f4dff9c1ed7238714.pdf